وقفهای سلاطین عثمانی در استانبول
مجله «اوقاف» کویت، شماره 8، ربیع الاول 1426 ه. ق عنوان لاتینLes Waqfs Ottomans a Istanbul au XVIe Siecle:La Nahiye de Mehmed II Fatih
عضو موسسه ی ملی زبان و تمدن شرقی در پاریس
پیش از ورود به بحث وقفهای دورهی عثمانی در شهر استانبول، ذکر برخی نکات ضروری به نظر میرسد: منابع اصلی این مطالعه، آمارهای مربوط به وقف در استابنول است. این آمارها به ترتیب در سالهای 953 هق(1)، (1546 م) 988 - 986 ه ق(2) (1580 - 1578 م) و 1005 ه ق(3) (1596 م) ثبت شدهاند. اولین آمارگیری در سال 1521 م (927ه ق) صورت گرفته،ولی اسناد مربوط به آن مفقود شده است. در این مدارک و اسناد استثنایی، محدودههای جغرافیایی مشخص شدهاند در این جا واحد تقسیم بندی اداری شهر، نه محله، بلکه «ناحیه» است. این گونه تقسیمبندی در قرن 16 م رایج بود.
پس از آن نیز این روش، مطابق تقسیم بندی اداری در امپراتوری عثمانی، همچنان رواج داشت. در نظام اداری عثمانی قرن 16 میلادی ناحیه، به معنای زیر مجموعهای از منطقه است که از تعدادی روستا و محله تشکیل یافته است.
ناحیه، به معنای که در این مقاله به کار رفته است، شباهت زیادی به کلمهی فرانسوی cantonداشت که در عرف پس از انقلاب کبیر فرانسه به معنای «ناحیه» و شامل ساختار و شامل ساختار اداری مهمتر از منطقه است.
ناحیهی فاتح [مربوط به سلطان محمد دوم، معروف به فاتح] که بر روی چهارمین بلندی در شهر استانبول واقع شده است، از جنوب به درهی بایرام پاشا(4)، از شمال به شاخ طلا و به حوالی مسجد سلیم اول، از شرق به خطی که تا دریای مرمره و شاخ طلا امتداد دارد و از غرب به دیوارهای گلی محدود میشود.
دلیل انتخاب ناحیهی فاتح به عنوان موضوع این مطالعه این است که تمام این ناحیه در اطراف مجموعهی محمد دوم (معروف به فاتح) شکل گرفته است. این مجتمع شامل نخستین مسجد با معماری خاص در استانبول است. میتوان چنین استنباط کرد که این بخش از شهر از ابتدا نسبت به بخشهای دیگر شهر از موقعیت برتری برخوردار بوده است.
با ساختن این بنا، سلطان محمد دوم میخواست به مقامات نظامی، غیر نظامی، مذهبی و نیز به طبقهی مرفه شهری پیام دهد که در آن ناحیه به منظور جذب مردم و استفادهی عمومی، مسجد، نمازخانه و ساختمانهای دیگر بنا کنند.
در سال 1546 میلادی بخش اعظم شهر استانبول را ناحیهی فاتح(5) تشکیل میداد. از میان 13 ناحیه، ناحیهی فاتح مشتمل بر 19 درصد محلههای استانبول است و درسال 1596 میلادی، بیش از 41 درصد بناها در این محل بودند.
بررسی پدیدهی وقف درجهان اسلام به مطالعهی تاریخ امور خیریه، مقابله با فقر، بررسی وضعیت اجتماعی و اقتصادی واقفان، و به طور کلی، مطالعهی جمعیت شناختی محدود نمیشود.
بلکه با مطالعهی پدیدهی وقف، تاریخ معماری، شهرسازی، مردم شناختی، آموزشی، نظام بانکی و اعتباری و نیز به همبستگی میان افراد نیز ارتباط دارد. تمام این جنبهها در موقوفات یک منطقهی شهر استانبول، موسوم به «ناحیهی فاتح» همگی قابل مشاهدهاند.
البته چارچوب مقالهی حاضر محدود است. پس از یک نگاه گذرا به موقوفات ناحیهی فاتح، وقف سلطان محمد دوم را بررسی میکنیم، وقفی که چندین محله در اطراف آن ایجاد شده است. سپس موقوفات موجود در شش محلهی این ناحیه را بررسی میکنیم، و در صورت امکان، شخصیتهایی را بررسی میکنیم که نام این محلهها برگرفته از نام آنها است.
نگاه کلی به بناههای ناحیه ی فاتح
در پایان قرن شانزدهم، 55 مسجد در ناحیهی فاتح وجود داشت که در 42 محله(6) پراکنده شده بودند. میبینیم که که تعداد مساجد از تعداد محلهها بیشتر بوده است. در بسیاری از محلهها یک مدرسه و یک زاویه وجود داشت.«مدرسه» نهاد رایج دیگر در این دوره است که به شکل بنا ظاهر شده است. مدرسه اغلب در داخل بناهای بزرگ مذهبی و فرهنگی جای گرفته است. حمام نیز عناصر اصلی تشکیل دهندهی محله است. در ناحیهی فاتح حدود 12 حمام وجود دارد که اغلب در محلههایی بنا شدهاند.
که فعالیتهای مربوط به صنایع دستی و تجارت در آنها رونق دارند. گاهی نیز حمام در مسیر آب بنا شده است. در این مسیرهای آبی به چشمههایی نیز برمیخوریم. در امتداد دامنههای شاخ طلا و دامنههای غربی ناحیهی فاتح چندین چشمه قرار دارد. در مجموع در 12 محله چشمههای وقفی وجود دارند.
در 42 محله ناحیهی فاتح، 825 موقفه وجود دارد. بخشی ازاین موقوفهها دارای بازدهی جنسی یا نقدی درسایر محلههای شهر است. برعکس، برخی موقوفات ثبت شده در سایر محلههای شهر، دارای درآمدها و اموالی هستند که در ناحیهی فاتح به مصرف میرسد.
با مطالعهی دفتر ثبت سال 1580 میلادی مشاهده میکنیم که از سال 1546 میلادی، 227 موقوفه در این ناحیه ثبت شده است،
ولی از آن جا که 231 موقوفه در دفتر ثبت سال 1580 م قید نشده است، میتوان نتیجه گرفت که تعداد موقوفات ثبت نشده بیشتر از ثبت شدهها است. بعدا به این مطلب خواهیم پرداخت. استفان یراسیموس(7)
در مقالهای دربارهی تاریخ شهری در ناحیهی فاتح، چندین فرضیه را دربارهی رشد بناها در این منطقه مطرح کرده است. تعداد نسبتا زیادی از موقوفات دارای تاریخ هستند (671 مورد از مجموع 825 مورد.)
مهمترین دورهی زمانی رشد بناهای وقفی دههی 1534 میلادی تا 1543 میلادی است. در این دوره به طور متوسط سالانه 11 بنا ایجاد شده است.
این رشد از سال 950 ه ق (1543 م)، سیر نزولی پیدا کرد. دلیل این تغییرات در دهههای مختلف در دورهی محمد دوم، مفقود شدن قدیمیترین وقف نامهها است؛ چرا که در زمان این سلطان، واقفان بالقوه برای وقف اموال خود تشویق نمیشدند.
به عبارت دیگر ملی کردن برخی بناها، طبیعتا، مالکان اموال را از وقف این بناها مأیوس میکرد. از سوی دیگر در عهد سلیمان، از سلاطین عثمانی، وجود زمین زیاد در استانبول، و به خصوص رشد نرخ تورم در سالهای پایانی حکومت این سلطان، مانع میشد که صاحبان بناها بر روی درآمدهایی که از این بناها به دست میآمد، حساب کنند در ادامه به موقوفات نقدی خواهیم پرداخت.
در سال 953 ه ق در ناحیهی فاتح 200 موقوفهی صرفا نقدی و 63 موقوفهی مختلط سرشماری میشود. درحالی که دومین سند ثبت شامل 70 موقوفهی مختلط است، طبق سومین سند ثبت، 19 موقوفه نقدی و 3 موقوفهی مختلط وجود داشت.
واضح است که در دو سند ثبت اخیر، به موقوفات نقدی کمتر توجه شده است. به گفتهی بارکان و ایوردی(8) پدیدهی تورم در سال 1585 و - 1586 م. تأثیر منفی بر این قبیل موقوفات داشته است.
وقف محمد دوم: هسته اولیهی شهر استانبول در دورهی عثمانی
همان طور که اشاره شد، ناحیهی فاتح در اطراف مسجد محمد دوم شکل گرفته، واقف اصلی نیز خود سلطان بوده است. این نوع وقف، که از راه درآمدهای دولتی شکل میگرفت، در فقه اسلامی به عنوان وقف غیر صحیح نامیده میشود.از سوی دیگر، اصل در ثبت موقوفات این بوده است که موقوفات بزرگ متعلق به خانواده سلطنتی، به حساب نمیآمدند؛ به عبارت دیگر در دفاتر ثبت موقوفات از وقفهای غیر صحیح نشانی نمیبینیم. وقف محمد دوم باید با توجه به وقفنامهها و مانبع حسابداری آن دوران مطالعه شود.
مسجد محمد دوم و رقبات آن به گونهای ساخته شدهاند. که محلی جذاب برای ساکنان شهر و اهالی و شهرهای دیگر باشند. انتخاب این مکان کاملا نمادین بوده است؛
چرا که این مجتمع بر روی ویرانههای کلیسای باشکوه «حواریون مقدس» بنا شده است این کلیسا توسط کنستانتین کبیر(9)
باقیماندهی اجساد سنت آندره(10) و سنت لوک(11)، کاتب انجیل، و سنت تیموته دفز(12) را به این کلیسا منقل و در آنجا دفن کرد. دو قرن پس از آن، کلیسا در زمان ژوستینین(13) توسط معماران مشهوری بازسازی شد. این کلیسا و محل آن وجههی نمادین مهمی نزد اهالی استانبول قدیم داشت.
سلطان، که دغدغه ی فتح اماکن نمادین امپراتوری بیزانس را داشت، یقینا میل داشت که مسجد باشکوهش را در این محل بنا کند. به هر حال تا قرن 11 میلادی، زمانی که پایتخت بیزانس (استانبول قدیم)
توسط قوای صلیبی در سال 1204 میلادی غارت میشد، بیشتر ظروف طلا و نقره مزین به سنگهای قیمتی، تصاویر مسیح، تاجهای سلطنتی، لباسهای باشکوه متعلق به کشیشها و سایر اجناس باارزش کلیسا، به خارج از استانبول قدیم و به اروپای غربی انتقال داده شد.
این کلیسا، پس از مرمت کامل توسط امپراتور بیزانس آندرونیکوس دوم (1282 - 1238م) (14) بار دیگر به دست غارتگر زمان افتاد.
در این شرایط بود که عثمانیها در زمان ورودشان به استانبول، با کلیسا روبهرو شدند. سلطان محمد دوم بنای عظیم مذهبی خود را در محل این کلیسا بنیان نهاد؛ بنایی که بعدها نام خود را بر آن نهاد.
عملیات ساخت این بنای مذهبی در فوریهی 1463 م (جمادی الثانی 867 ه ق) شروع شد و در دسامبر 1470 م (رجب 875 ه ق) به پایان رسید. ساخت قسمت قابل توجهی از بخشهای مختلف موقوفهی فاتح در وقفنامهی محمد دوم پیش بینی شده بود.
از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: مسجد، مدرسهی عالی، مدرسهی متوسط، مدرسهی ابتدایی، کتابخانه، بیمارستان، کاروانسرا، حمام و مقبرهی خود سلطان که بعدها به این مجموعه اضافه شد. ساخت بنای این مجموعه زمانی شروع شد که سلطان تصمیم به انتقال پایتخت عثمانی گرفت؛ یعنی در ابتدای سال 1460 میلادی.
از سوی دیگر شروع کارهای ساختمانی قصر توپکاپی(15) نیز در این سال است. بدین ترتیب محور اصلی شهر با عبور از مدرسههای فاتح، خطی است که کلیسای سنت سوفی(16) را به دروازه آدرینوپل(17) متصل میکند. این خط با محور مرکزی، که از دریای مرمره به شاخ طلا کشیده شده است، تلاقی دارد.
نسخههای دهگانه وقفنامه(18) محمد دوم از دوران سلطنت وی تا سال 901 ه ق (1496 - 1495 م) را دربرمیگیرد. بر اساس این وقفنامهها و دفاتر ثبت، درآمدهای این اولین مجموعهی بزرگ اسلامی در استانبول از دو منبع تأمین میشده است:
یکی کشاورزی و دیگری اجارهی ساختمانها. مالیات عشر و اجارهبهای جمع شده در روستاها از نوع اول هستند. از میان این روستاها، که در غرب استانبول واقع شدهاند. میتوان به چندین مورد اشاره کرد: رودوسوک(19)، شورلو(20)، کرکنیز(21)، هایرابلو(22) پنرحصاری(23)، حکام بعدی، به منظور افزایش منابع درآمد، تغییراتی در تقسیمات این روستاها به وجود آوردند.
به طوری که تعداد روستاها دو برابر شد. در اسناد اولیه حدود 30 روستا ثبت شده بود، در حالی که چند سال بعد یعنی درسال 895 - 894 ه ق) 1490 - 1489 م) 67 روستا و در سال 985 ه ق (1577 م)، 73 روستا ثبت شد.
جز این درآمدها از طریق کشاورزی، وقف محمد دوم برای مجتمع فاتح شامل چندین حمام است که در محلههای گوناگون استانبول پراکندهاند. تعداد این حمامها در آن روز 14 دستگاه بوده است. همچنین به این درآمدها باید مالیاتی را که از غیر مسلمانها دریافت میشد (جزیه) اضافه کرد. این غیر مسلمانانها در 24 روستا زندگی میکردند.
و شامل یونانیان، ارمنیها، یهودیها و فرانسویها بودند. آنها همچنین در برخی محلههای استانبول همچون گالاتا(24)، تکیرداگ(25)، سیلیوری(26) و ارگلی(27) زندگی میکردند؛ برای مثال در استانبول 2027 خانوادهی یهودی که از آلمان، مجارستان و ایتالیا اخراج شده بودند و امپراتور عثمانی آنها را پذیرفته و در نقاط مختلف استانبول اسکان داده بود،
جزیهی خود را به موقوفات محمد دوم میپرداختند. ضمنا برخی اروپاییان نیز، که از اهالی ژنو و ونیز بودند، از کفه(28) در شمال دریای سیاه آمده بودند و در گالاتا استقرار داشتند؛ این دسته نیز که موسوم به جمعیت «ژنوی» استانبول بودند جزیه پرداخت میکردند.
میزان جزیه برای افرادی که در شهر یا روستا زندگی میکردند یکسان نبود. در سال 895 - 894 ه ق (1490 - 1489 م)، شهرنشینان 50 آقچه(29) (8667 خانوار در مجموع 433698 آقچه) و روستانشینان 58 آقچه (3805 خانوار در مجموع 223542 آقچه) جزیه میپرداختند.. در اوسط قرن 18 میلادی این نسبت دگرگون میشود ولی درآمدهای حاصل از جزیه همچنان به عنوان مهمترین منبع وقفیات محمد دوم باقی میماند.
شرایط جمع آوری و استفاده از درآمدها در وقفنامههای سلطان ذکر شده است؛ برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. اموال را باید به افرادی اجاره داد که معتمد و قادر به پرداخت اجاره بها باشند و در امانت خیانت نکنند.
2. از مستأجران تعهد گرفته شود که در روند ادارهی اموال و پرداخت اجاره بها و اختلاف و نزاع به وجود نیاورند و از حیف و میل درآمدهای وقفی بپرهیزند.
3. اموال غیر منقول نباید به مدت طولانی بدون مستأجر باقی بماند و ترجیحا به کسانی اجاره داده شود که بیشترین اجاره بها را میپردازند.
4. حداقل مدت اجاره یک سال و حداکثر آن دو سال باشد.
در پایان بخش بسیار مهم مربوط به درآمدهای موقوفهی سلطان، نگاهی به برخی آمار جالب توجه است: در فاصلهی سالهای 1490 - 1489 م، مجموع درآمدهای سالانه به 1535536 آقچه میرسید، در حالی که در پایان قرن شانزده میلادی (1598 - 1597 م) این درآمدها، همان طور که ذکر شده، کمی بیش از سه میلیون آقچه بود. دلیل این اختلاف میتوانست پدیدهی تورم باشد که به ویژه از سال 1580 م به بعد شایع بود.
در میانهی قرن، 50 تا 55 آقچه معادل یک فلورین هلند بود، در حالی که در سال 1584 م، 120 آقچه و در سال 1598 م، 220 آقچه معادل یک فلورین میشد. نقش تورم در مخارج به مراتب بارزتر بود. ابتدا به دستمزد کارکنان موقوفه، که بیشترین مقدار هزینهها بود، اشاره میکنیم.
تعداد این کارکنان هر سال مرتبا افزایش مییافت. بر اساس وقف نامهی سلطان، قرار بود تعداد افراد شاغل 350 نفر باشد، ولی در پایان قرن 16 م، 530 نفر در موقوفهی سلطان به کار مشغول بودند.
گفتنی است دانشجویان مقاطع بالای مدارس نیز (120 نفر) جزء این کارکنان محسوب میشدند. نکتهی جالب توجه اینکه دستمزد این کارکنان متناسب با نرخ تورم افزایش نمییافت در نتیجه آنان برای رفع نیازهای خود مجبور بودند یا در خارج مجموعهی فاتح به کارهای دیگر مشغول شوند،
یا از طریق قانونی از منابعی موسوم به «بهای طعام یا بهای گوشت» مبالغی دریافت کنند. این منابع پرداخت، در اسناد اولیهی وقفنامه پیش بینی نشده بود و زیانهایی را بر عملکرد عمومی مجموعه تحمیل میکرد. این معضل و نیز ادارهی نامناسب درآمدها باعث شد.
که مجموعههای بزرگ اجتماعی - مذهبی در دوران عثمانی از هدف اولیهی خود دور شده، و تبدیل به مساجد سادهای شود که پیوسته نیازمند بودند و چشم به کمک مالی نهادهای عمومی دوخته بودند تا شاید از این راه به بقای خود ادامه دهند.
یک هزینهی دیگر را هم به هزینهی کارکنان باید اضافه کرد: هزینهی غذا. در این مجموعه دو آشپزخانه فعال بودند: یکی در بیمارستان و دیگری آشپرخانهی عمومی عمارت. آشپزخانه اول ویژهی طبخ غذا برای کارکنان بیمارستان و بیماران بود.
آشپزخانهی عمومی مختص سایر کارکنان، دانشجویان، مسافران مهمانان، فقیران بود. بر اساس محاسبات و طبق کتابچهی توزیع غذا، علاوه بر 1200 نفر (شامل کارکنان و دانشجویان) 600 مسافر و فقیر در این محل اطعام میشدند.
دو محل دیگر نیز برای اختصاص هزینه وجود داشت: یکی نگهداری و تعمیرات و بخشهای مختلف مجموعه و دیگری مساعدت مالی به مساجدی که در شهرها و روستاهایی، که درآمد وقف از آنجا تأمین میشد، احداث شده بودند. برای اطلاع از تفکیک هزینهها میتوان به آمار ذیل رجوع کرد که در دفاتر حسابداری سالهای 1598 - 1597 م ثبت شدهاند.:
کارکنات: 8 / 26%
غذا: 2 / 45%
تعمیرات و نگهداری 7 / 11%
کمک به اماکن مذهبی 3 / 16%
جمع 100%
هزینهی کل: 2648886
او بناهای پردرآمدی وقف کرده و از کمک با یزید دوم (1512 - 1481 م) بهرهمند بوده است.
احمد البخاری محفل نقشبندیه را به قویترین محفل دینی - عرفانی استانبول تبدیل کرد وی مسجدی احداث کرد که در آن نزدیک به 70 حجره برای مجردها بنا نهاد. آنچه مهم است این است که افراد بسیاری ساختمانهایی را ساختند و وقف کردند که درآمدشان به این مسجد و به خصوص به تکیهای در همان نزدیکی اختصاص داشت.
این تکیه (سه تکیهی دیگر به نام امیر بخاری دراستانبول وجود دارد.) پیش از سال 1546 میلادی در نزدیکی مجموعهی فاتح ساخته شده است. بر اساس دفتر ثبت سال 1546 م، در بیرون بنای احمد البخاری، 16 بنای دیگر برای نوادهی واقفان، برای نگهداری مسجد و تکیه و برای کارکنان این مراکز احداث شده بود. هیچ یک ازاین بناها تاریخ ندارد که این احتمالا به دو دلیل است:
مناسب نبودن نحوهی ادارهی این تأسیسات، و مفقود شدن اسناد مربوط؛ چرا که این بناها گاه خیلی قدیمی بودند و زمان ساخت آنها به ربع اول قرن 16 م برمیگشت؛ برای نمونه میتوان به مسجد و نمازخانهی شیخ بخاری اشاره کرد.
در محلهی احمد البخاری چندین موقوفه دیگر بنا شد که به مراکز مذهبی، که در همسایگی محلهی احمد البخاری بودند، تعلق ندارند، بلکه در خارج از حصارهای ادیرنکاپی(30) واقع شدهاند.
این قسمت زاویهای است به نام احمد البخاری که در سال 937 ه ق (1530 م) توسط داماد و جانشین او، محمود شلبی(31)، در زمان سلیمان جلیل القدر(32) بنیاد شده است. مطابق سند سرشماری سال 1546 میلادی سی بنای موقوفه فقط به این مکان صوفیگری اهدا شده است.
یک سوم آنها دارای تاریخاند که قدیمیترین آنها مربوط به شوال 924 ه ق (اکتبر 1518 م) و جدیدترین آنها مربوط به ربیع الاول 948 ه ق است. نکتهی جالب توجه این که تقریبا تمام این موقوفهها از این نوع کتب وقفی(33)، و پنج مورد منحصرا اموال غیر منقول است.
بیش از این به موقوفههای نقدی (اوقاف النقود) نمیپردازیم. این نوع موقوفهها به خوبی شناخته شدهاند و در جای دیگری دربارهی آنها بحث شده است.
شایان یادآوری است که این گونه وقفها در آسیای صغیر و حوزهی بالکان بسیار رایجاند. واقف در این نوع وقف، بخشی از سرمایهی نقدی خود را وقف میکند. این سرمایه، از طریق قرض دادن، به سودآوری میرسد که شرایط آن منطبق بر مقررات قانونی تصویب شده توسط نهادهای مدنی از قرن 16 م است.
اکثر مراکز، پول را با نرخ 10 درصد سود قرض میدهند. در برخی موارد نرخ این بهره معین نمیشود و تنها به عبارت «مطابق با مقررات قانونی» اکتفا میشود. ولی از آن جا که واقف به روشنی میزان ارزش افزودهی سالانه را، که امیدوار است از سرمایهی اصلی به دست آورد، ذکر میکند، میتوان به راحتی نرخ این بهره را محاسبه کرد.
میزان سرمایهی وقف شده بسیار متغیر است؛ کمترین آنها 300 آقچه و بیشترین 45000 آقچه است، ولی غالبا این رقم عددی است بین 400 و 14000 آقچه.
مشکل بزرگ وقفهای نقدی، این است که این گونه وقفها نخستین قربانیان تورم و عملکرد نامناسب و حیف و میل متولیان و بستانکاران است. در سراسر تاریخ وقفهای نقدی در دورهی عثمانی، مواردی زیادی از زیان و فقدان پول وقفی وجود دارد. اغلب گفته شده که این وضعیت ناشی از پایین آمدن ارزش پول بوده است.
واقعیت این است که زمانی که پول ناگهان نیمی از ارزش خود را از دست میدهد، مانند اتفاقی که در سال 1586 - 1585 م رخ داد، مبالغ اندک وقف شده به راحتی رو به اضمحلال میروند. نه تنها مبالغ قرض داده شده، دیگر قادر به کسب درآمد و بهرهی کافی نیستند،
بلکه مدیران و متولیان نیز دیگر آن توجه لازم را به نحوهی ادارهی این مبالغ معطوف نمیدارند. گاهی، خانوادهای که مبلغی را وقف کرده است، خود باعث هدر رفتن این وقف میشود. هنگام بازرسی یا آمارگیری، این قبیل خانوادهها ادعا میکنند که وقفنامه را گم کردهاند.
ما عوامل لازم برای مطالعهی تأثیر تورم در ایجاد یا توقف وقفهای نقدی را در دست نداریم. مقایسهی سه دفتر ثبت سرشماری وقفی در استانبول، به ویژه در ناحیهی فاتح، حاکی از وجود موقوفههای نقدی اندک در فاصلهی سالهای 1546 و 1596 م است. این احتمال نیز وجود دارد
که دو دفتر ثبت اخیر، گوشهی چشمی به این قبیل وقفها نداشتهاند. خیلی دور نمیرویم و نگاهی میاندازیم به نمونههای وقف نقدی اهدا شده به احمد البخاری: تقریبا تمامی این وقفها، که در نخستین دفتر ثبت (1546 م) ذکر شده بودند.
در دفاتر ثبت دوم و سوم اثری از خود به حای نگذاشتهاند. یک نمونهی وقف مختلط، که دارای مبلغ کلانی، بوده ا ست. در سال 1596 م ثبت میشود.. این وقف در سال 924 ه ق (1519 - 1518 م) توسط دختر احمد البخاری فاطما خاتون(34)، با مبلغ 45000 آقچه صورت گرفته است.
سرمایهگذاری این مبلغ در قالب دو دستگاه منزل، همراه با مستغلات (اصطبل، سرویس بهداشتی و حیاط) و 3 مغازه در محلهی مسجد محمد دوم بوده است. دلیل بقای این موقوفه از یک سو این حقیقت است که توسط دختر شیخ صوفی(35) صورت گرفته است
و مبلغ نسبتا زیاد است، و از سوی دیگر به این دلیل است که این مبلغ، همراه اموال غیر منقول وقف شده و نیز درآمد ناشی از این اموال، به کمک سرمایهی اولیه میآمد عمر کوتاه وقفهای نقدی در مقایسه با وقفهای مختلط یا وقف اموال غیر منقول در جاهای دیگر نیز مشاهده میشود.
مراد چیزاکچا(36) با مطالعهی 545 وقف نقدی در بورسا(37)به این نتیجه میرسد که از این تعداد تنها 146 مورد (26 / 7%) بیش از یک قرن عمر کردهاند. در حالی که بقیهی این رقم، 399 مورد (73/3%)، کمتر از یک قرن عمر داشتهاند.
بر اساس یک تحقیق در باب 89 وقف نقدی در اوسکودار(38) در زمان سلیمان جلیل القدر (1566 - 1520 م)، به آمار هشدار دهندهای برخورد میکنیم: 75 مورد از این وقفها (25 / 84%) عمری در حدود 40 سال یا کمتر دارند که 30 مورد از آنها حتی کمتر از 10 سال عمر کردهاند.
تنها 14 مورد از این وقفها 41 سال یا بیشتر عمر کردهاند. در این جا نیز وقفهایی که توسط دلتمردان انجام گرفته و پشتوانهی مالی قابل توجهی داشتهاند، مدت طولانیتری دوام آوردهاند.
این قاعده، خاصه شامل آن دسته از وقفهایی میشود که ترکیبی از پول نقد و اموال غیر منقول بودهاند. نویسندهی تحقیق اخیر توجهی به تأثیر تورم، آن گونه که دست اندرکاران سرشماری 1546 م مدنظر داشتهاند.، نداشته است.
دربارهی موقعیت اجتماعی و شغلی واقفان باید گفت از میان 30 واقف که برای مطالعه انتخاب کردیم، 10 نفر خانم هستند که یکی از آنها، همان طور که ذکر شد، دختر احمد البخاری است. دو خانم دیگر بردههایی هستند که توسط شیخ البخاری آزاد شده بودند.
درمیان واقفان مرد، به 8 نفر برمیخوریم که یا شیخ و یا از طبقهی عالمان هستند. برخی دیگر (5 نفر) که دارای عناوینی جون «افندی» هستند، به طبقهی عالمان نزدیکند. در میان واقفان مرد همچنین به 2 کارگر، یک رئیس پلیس و 4 نفر با مشاغل نامشخص برمیخوریم.
طبیعتا مزاری که این وقفها به آن اهدا شدهاند، برخی را بیش از برخی دیگر جذب میکند. ما از وضعیت همهی اماکن وقفی استانبول یا حتی ناحیهی فاتح آگاهی نداریم،
ولی به طور کلی، بر اساس روحیات خانوادهها، تقریبا همهی وقفها به شکلی به فعالیتهای مذهبی، اجتماعی و آموزشی در همان محل زندگی واقف یا در محلی دیگر در استانبول و یا حتی در شهری دیگر اختصاص داده میشدند. این وقفها غالبا به دو مکان مقدس اسلام، حرمین شریفین، یعنی مکه و مدینه، اهدا میشد.
Hadj Hayreddin در قسمت غربی مسجد محمد دوم، یک نمازخانه توسط حاج خیر الدین احداث شده است که نام این محله نیز برگرفته از نام این مکان است. وقفنامهی این نمازخانه موجود نیست. ولی در وقفنامهی دیگر حاج خیر الدین، که مربوط به ناحیهی وفا است. اطلاعاتی در این باره هست.
حاج خیر الدین در ناحیهی وفا مسجدی به نام خود احداث کرده بود. براساس این وقفنامهی بدون تاریخ، واقف برای مسجد و مدرسهی خود این اموال را باقی گذاشته است:
- چندین منزل چند طبقهای در محلهای که به نام خود اوست واقع در ناحیهی وفا در زمان سرشماری سال 1546 م. این خانهها تبدیل به کاروانسرا میشوند. درآمد سالیانهی این خانهها 8000 آقچه بوده است.
- چندین خانه در محلهی خضربیک(39) با درآمد سالیانهی 6180 آقچه؛
- روستایی به نام یوسف لو(40) در نزدیکی ادیرنه(41) با درآمد سالیانه 25000 آقچه؛
- روستایی موسوم به احمد بیگ(42) در منطقه ویز(43) با درآمد سالیانه 2000 آقچه؛
- یک قطعه زمین با درآمد سالیانه 539 آقچه؛
- دو اتاق در نزدیکی مسجد یاد شده با درآمد سالیانه 5154 آقچه؛
در کنار این درآمدها، واقف مخارجی معادل 28840 آقچه پیش بینی کرده بود که در مقایسه با مجموع درآمدها، با یک مازاد 18433 آقچهای مواجه هستیم. حاج خیر الدین ادارهی امور مربوط به موقوفاتش را به اعضای خانواده و حاکم وقت میسپارد. به اعتقاد او حاکم وقت قادر بود با اتخاذ راهکارهای مناسب، سلامتی نحوهی ادارهی موقوفات را تضمین کند.
بدین ترتیب محلهی حاج خیر الدین پیرامون یک نمازخانه ایجاد شد و بر اساس سرشماری سال 1546 م، خارج از این محله 25 وقف دیگر وجود دارد که مهمترین ویژگی آنها این موارد است:
- 6 مورد وقف (25%) توسط خانمها انجام گرفته است، به عبارت دیگر اندکی کمتر از وقفهای بانوان در محلهی قبلی (3 / 33%)؛
- هر چند القاب و شغل 4 واقف، که در عالمان و صوفیاناند، مشخص است، در مورد 10 واقف دیگر اطلاعاتی موجود نیست.
- 21 مورد از این وقفها (84%) در فاصلهی سالهای 894 و 949 ه ق (1543 - 1488 م) صورت گرفته و چهار مورد تاریخ ندارند.
- 14 مورد از این وقفها نقدیاند (2 مورد همراه وقف قرآن) که برخی از آنها از نوع مختلط است. سایر وقفها غیر منقولاند که چهار مورد به همراه وقف قرآناند.
در محلهی حاج خیر الدین، بزرگترین وقف نقدی (52000 آقچه) برای یک مدرسه (معلم خانه)(44) بوده است که توسط محی الدین بن محمد یرلوکا(45)، معلم سرخانهی بایزید دوم، صورت گرفته بود. تاریخ این وقف اوایل ربیع الاول 901 ه ق (28 - 18 نوامبر 1495 م) یعنی در دورهی بایزید دوم است.
این وقف نقدی همچنین به همراه یک باب منزل شامل اصطبل، اتاق و باغ بوده است. بر اساس وقفنامه، از ناحیهی این وقف حقوق یک معلم، یک دستیار معلم، دو قاری، یک سقا و یک تعمیرکار پرداخت میشد. از سوی دیگر خرید حصیر و هیزم لازم نیز از این ناحیه هزینه میشده است.
سود حاصل از 2000 آقچه بایستی برای تعمیرات مدرسه و سود حاصل از 50000 آقچه برای سایر مخارج هزینه میشد؛ بقیه نیز مختص دستمزد متولی (صالح بن علی)(46) بود. ادارهی اوقاف پس از این شخص به صالحترین پردههای مرد و سپس زن آزاد شده سپرده میشد.
پس از آنکه اعضای خانوادهی این بردهها دار فانی را وداع میگفتند، ادارهی این موقوفهی باید تحت اختیار قاضی عسکر منطقهی رومیلی(47) قرار میگرفت.
- وقف نقدی دیگر، که مبلغ آن نسبتا زیاد است، وقف سینان،(48)،امام جماعت دوم مسجد حاج خیر الدین، است. تاریخ این وقف مشخص نیست. ولی قطعا مربوط به قبل از سال 1546م است. این وقف با مبلغ 20000 آقچه به همراه یک باب منزل و مستغلات بوده است.
- ارزش سایر موقوفههای نقدی از 1000 تا 5000 آقچه است و مانند موقوفههای مختلط و غیر منقول، اغلب به مسجد محلهی حاج خیر الدین مدرسه، تکیهی احمد البخاری، مدرسهی دیگری در محلهی همسایه، پیرنیجی حاجی(49) و نیز به امامات جماعت و مؤذنها وقف شدهاند.
برای مثال در یک مورد، وقف توسط خالص، دختر حاج خلیل(50)، (مبلغ 5000 آقچه در ذیقعدهی 949 ه ق)، 200 آقچه از سود سالانهی این مبلغ از 10 درصد سود) 500 آقچه) باید به پرداخت مالیات محله اختصاص مییافت. این خانم واقف در وقف خود امام جماعت (200 آقچه) و مؤذن (100 آقچه) را نیز فراموش نکرده بود.
- در 6 موقوفه، وقف کتاب خاصه وقف قرآن نیز وجود دارد. ولی بیشترین کتب مربوط به وقف شیخ محلی الدین به مصطفی(51)، مفسر قرآن، بوده است. این شخص، علاوه بر چندین خانه در محله، 35 جلد کتاب را نیز وقف میکند.
عناوین این کتابها مشخص نیست ولی گویا عالمی که ساکن یکی از این خانهها بوده است آنها را مطالعه میکرده است. قرار بود بعدها این کتابها در حجرههای احمد البخاری جای بگیرند.
وقفهای چهار محله ی دیگر: پیرنیجی سینان(53)، حاج اویس(54)، حاج عیوض(55).
مهمترین وقف نقدی در سال 923 ه ق) 1518 - 1517 م) توسط محمود بن مزید قاضی اغلو(56)، به میزان 99500 آقچه صورت گرفته است. این وقف همراه یک باب خانه شامل یک حلقه چاه، تنور، آشپزخانه و حیاط بوده است. که تماما به یک مدرسهی کوچک در محلهی حاج اویس و نیز به تکیهی احمد البخاری وقف شده بود. یک معلم، معاون وی و یک سقا در این مدرسه کار میکردند.
مدیر و متولی نیز از منافع این وقف بیبهره نبودند. یتیمان نیز از این موقوفه اطعام میشدند. ادارهی این موقوفه ابتدا بر عهدهی خود واقف بود و پس از مرگ وی صاحب تکیهی احمد البخاری سپرده میشد.
بر اساس دفتر ثبت سوم، این وقف با همان مبلغ اولیه به بقای خود ادامه میدهد، اتفاقی که نادر است. چرا که 27 موقوفه از 50 موقوفهی موجود در این چهار محله در فاصلهی سالهای 1546 و 1596 م از بین رفتهاند، که همهی آنها از نوع نقد بودهاند. بر عکس، 42 وقف دیگر، که مربوط به این سالها بودهاند.
تقریبا همگی وابسته به یک سرمایهی غیر منقول بودهاند. برای مثال در محلهی حاج عیوض بن حسین القصاب، در سال 1546 م، 6 موقوفهی نقدی شامل موقوفهای که به نام بنیانگذار محله بود، وجود داشت. مبلغ موقوفهی نقدی اخیر 31000 آقچه بود و در آوریل 1496 م وقف شده بود.
در سال 1596 م. اثری از هیچ یک از موقوفهها نبود(57) در عوض 5 موقوفهای که در دورهی دوم ظاهر میشوند، وابسته به مال غیر منقول و گاهی مبلغ نقدی بوده است.
آشکار است که موقوفههای نقدی، شکننده و کم دوام بودهاند و احتمالا به دلیل همین وضعیت، موقوفههای نقدی ثبت شده در سالهای 1580 تا 1596 کم تعدادند. با این همه، پدیدهی وقف نقدی متوقف نمیشود.
هر چند هنگام تورم، بهرهوری پایین موجب کاهش وقفهای نقدی شد، ولی چندی بعد، تا پایان امپراتوری عثمانی، وقف نقدی دوباره رونق گرفت، با این تفاوت که واقفان.
اغلب برای حفظ ارزش وقف خود طلا وقف میکردند.
برای مشاهدهی چگونگی از میان رفتن این مبالغ، به موقوفهی حاج حمزه بن احمد الکارامانی بالی(58) اشاره میکنیم. این موقوفهی مبلغ 20000 آقچه به همراه یک مسجد، یک مدرسه، دو باب خانه و 5 مغازه بوده است که در جمادی الاول سال 931 ه ق (فوریه 1525 م.) وقف میشوند.
در زمان آمارگیری سال 1546 م مبلغ فوق الذکر به 4000 آقچه تنزل کرده بود و شخص آمارگیر این عبارت را آورده است: «در ابتدا مبلغ 20000 آقچه بود، ولی در زمان متولی سابق، از این مبلغ خرج شد و در حال حاضر 4000 آقچه موجود است».
به طور استثنایی دو موقوفه مشترکا توسط یک زن و یک مرد وقف شده بودند. این پدیده نادر بوده، گاهی در سکوت انجام میگرفته است. در واقع مطابق فقه اسلامی، دو نفر یا بیشتر میتوانند.
به طور مشترک چیزی را وقف کنند. ولی به جز برخی زوجها، افراد از این امکان فقهی استفاده نکردهاند. یکی از نمونههای وقف گروهی به محلهی پیرینجی سینان مربوط است. عایشه(59)، دختر سینان و کمال بن عبدالله(60)، (احتمالا همسر عایشه)،
در ابتدای ماه شعبان 918 ه ق (12 - 11 اکتبر 1512 م) دو باب منزل با مستغلات وقف میکنند. نمونهی دیگر در محلهی حاج اویس قرار دارد؛ در ابتدای ماه شوال 922 ه ق، عادل بن یوسف(61) و ملک، دختر عبدالله(62) یک باب منزل با مستغلات وقف میکنند.
ولی در بازرسی سال 1546 م مشخص شد این خانه به مبلغ 1500 آقچه فروخته شده است؛ چون در حال ویران شدن بود. پول خانه در اختیار مؤذن مسحد محله قرار گرفت.(63)
سه مسجد، که همنام محلهای بودند که در آن قرار داشتند، به شکلی وقفی توسط تجار شهر ساخته شدهاند: سینان، تاجر عمدهی برنج، عیوض پسر حسین، قصاب و کمال، استاد و راهسازی(64) اولین نفر یعنی سینان (وفات در سال 910 ه ق) اصلیترین عمدهفروش برنج در زمان محمد دوم بود. در مورد دو شخص دیگر اطلاعاتی در دست نیست.
ولی میدانیم که حجت اویس پاشا(65) پسر یک قاضی به نام محمد افندی بود. وی در مصر عنوان قاضی گرفت و در سال 999 ه ق (1591 - 1590 م.) در استانبول اعدام شد. در این نوشته، وقفهای حجت اویس تشریح نمیشوند.
این وقفها در محلهی دیگری (امروزه کوچهی باب علی)(66) واقع شده بود. اویس اموال مهمی را وقف مسجد و نمازخانهاش میکند؛ از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
- 64994 آقچه پول نقد؛
- یک تنور نان با یک اتاق؛
- 18 اتاق برای افراد مجرد در محلهی حجت اویس؛
- 29 مغازه در محلههای مختلف استانبول؛ مثل محلهی مودانیا(67) در ساحل آسیایی دریای مرمره؛
- 21 باب منزل با تعداد طبقات مختلف؛
- یک باغ با درختان میوه؛
- یک اصطبل واقع در روستای آرمودی(68) خارج از استانبول.
درآمدهای حاصل از این وقفها به پرداخت حقوق این افراد اختصاص داشتند: کارکنان مسجد و نمازخانه، امامان مسجد، خطبا، مؤذنها، قاریان قرآن، متولی و فردی که مسؤول جمع آوری اجاره بها بود. بخشی از این درآمدها به هزینههای جاری، نظیر خرید شمع و نفت برای چراغها و نیز مالیات بر اموال، در نظر گرفته شده بود.
همچنین در محلهی خواجه اویس در ناحیهی فاتح، مسجد بالی پاشا (1494 م -؟)واقع شده بود.
بالی پاشا داماد سلطان با یزید دوم است که موقوفههایش ناشناختهاند. در زمان آمارگیری سال 1446 م «بالی پاشا زنده بود و قواعد وقف در مورد وی هنوز کامل و نهایی نشده بود. بنابراین شرحی از وقفهای وی داده نشد». در آمارگیری سال 1596 م، عبارت فوق ذکر نشده بود، و لی همچنان دربارهی وقف مذکور توضیحی داده نشده بود.(69)
در همین زمان وقفهای همسر بالی پاشا، موسوم به هما خاتون(70) را داریم که دو مورد بوده است. یکی در اوایل ذیحجهی 970 ه ق (ژوئیه 1563م) و دیگری در اوایل شعبان 980 ه ق (دسامبر 1572 م) این خانم 20 باب خانه وقف میکند که برخی از خانهها 10 اتاق، اصطبل، سرویس بهداشتی، حمام، باغ و چاه آب داشته اند.
نتیجه گیری
بدین ترتیب با مطالعهی وقفهای دورهی عثمانی در قرن 16 میلادی در چند محلهی یکی از مناطق شهر استانبول، با تمامی ویژگیهای یک نهاد اجتماعی در یک محیط شهری آشنا میشویم. طبیعی است که ارائهی نمایی دقیقتر از بناهای خیریه در یک دورهی زمانی مشخص در شهر بزرگی چون استانبول قرن 16 م مستلزم مطالعات عمیقتر و جامعتری است.نکتهی جالب توجه این است که تقریبا تمامی محلههای مسلمان نشین موقوفاتی دارند که وقف اعضای خانوادهی واقفان، بردههای آزاد شده، مساجد، نمازخانهها و تکیهها و مدارس شدهاند. در این مقاله تمام بناهای خیریه و اوقافی استانبول تشریخ نشدهاند.
ما به بخش جامعهی غیر مسلمان، که در قرن 16 م نیمی از جمعیت استانبول را تشکیل میداد. اشارهای نکردیم. درعرصهی امور خیریه و همیاری، جوامع غیر مسلمان نیز با نهاد وقف آشنایی داشتند.
گفتنی است در اسناد حقوقی موجود، اسناد مربوط به وقف غیر مسلمان زیاد نیستند. به طور کلی منابع موجود ناقصاند. بایگانیهای بزرگان یونانی و ارمنی، شورای خاخامهای استانبول، اسناد و مدارک حفظ شده در ساختمانهای عادی و مذهبی غیر مسلمانها، و نیز اسناد اداری موجود در ادارهی کل اوقاف میتوانند.
اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار ما قرار دهند. از طرف دیگر بررسی این اسناد و استخراج مطالب نیز نیاز به برخی تواناییها دارد. به هر روی، مقولهی وقف تا مدتهای زیادی زمینهای وسیع و غنی برای مطالعهی تاریخ اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و معماری جوامع مسلمان باقی خواهد ماند.
همچنین تحقیق در مقولهی وقف، ما را با تاریخچه نظام بانکی و همبستگی انسانها، مبارزه با فقر و روابط میان اقشار جامعه آشنا میکند.
پی نوشت:
1- این سند به شماره TT251 در بایگانی «ریاست شورا» در استانبول نگهداری میشود. سند مذکور در سال 1970 م در کتاب «دفتر وقفهای استانبول» به چاپ رسیده است.
2- این سند نیز به شمارهی TT670 در بایگانی «ریاست شورا» دراستانبول نگهداری میشود.
3- این سند به شمارههای 542 و 543 در بایگانی ادارهی کل «کاداستر» (Cedastre) در آنکارا نگهداری میشود.
4- Bayram Pacha.
5- در تقسیمات اداری، امروزه، استانبول به دو منطقه تقسیم شده است: فاتح و امینونو (Eminonu, Fatih) منطقهی فاتح از مرزهای ناحیهی قدیمی فاتح فراتر رفته است و مساحتی در حدود 10 کیلومتر مربع شامل 68 محله را شامل میشود. جمعیت آن بیش از 400 هزار نفر است و توسط یک شهردار منتخب و معاون استاندار اداره میشود.
6- در کل شهر استانبول 219 محلهی مسلمان نشین سرشماری شدهاند.
7- Stephane Yerasimos.
8- Barkan Ayverdi.
9- Constantin Le Grand. ، بنیانگذار استانبول قدیم، ساخته شده بود و مقبرهی وی پس از مرگ به این محل انتقال یافت. سپس امپراتور کنستانس Constance.
10- Saint Andree.
11- Saint Luc.
12- Timothee d Ephese.
13- Justinien.
14- Andronicus.
15- Topkapi.
16- Sainte - Sophie.
17- Adrinople.
18- وقفنامهها در کتابی تحت عنوان «وقف نامههای فاتح محمد دوم» در سال 1938 م در آنکارا به چاپ رسیدهاند.
19- Rodoscuk.
20- Corlu.
21- Kirkenise.
22- Harabolu.
23- Pinarhesari.
24- Galata.
25- Tekirdag.
26- Silivri.
27- Eregli.
28- Kefe.
29- واحد پولی رایج در استانبول دورهی عثمانی.
30- Edirnekapi.
31- Mahmud Celebi.
32- suleyman le magnifique 1494-1566 سلطان عثمانی.
33- در واقع روشن خاتون دختر عبدالله (Ruchen Hatun Binti Abdullah 1000)آقچه همراه 5 جلد کتاب (قرآن، المشارق، صدر الشریعه و جمیع اللغة) وقف میکند.
34- Fatma Hatun.
35- احمد البخاری.
36- Murat Cizakca.
37- Bursa.
38- Uskudar.
39- Hizir Beg.
40- Yusuflu.
41- Edirne.
42- Ahmed Beg.
43- Vize.
44- این مدرسه در یک آتش سوزی بزرگ در استانبول به کلی در آتش سوخت و امروزه هیچ اثری از آن نمانده است.
45- Mehmed Yerluca.
46- Salih b. Ali.
47- Roumelie.
48- Sinan.
49- Pirincci Hadji.
50- Halise binti Hadj Halil.
51- Muhyiddin b. Mustafa.
52- Pirincci Sinan.
54- Hadg Uveys.
55- Hadj Ivaz. و کمال الهرات kemal al-Harrat.
56- Mahmud b. Mezid Seyyid Gazioglu.
57- پنج موقوفهی دیگر مجموعا 9000 آقچه در اختیار داشتند.
58- Hadj Hamaz b. Ahmad al. Karamani Bali.
59- Ayse.
60- kemal b. Abdullah.
61- Adil. b.Yusuf.
62- Melek binti Abdullah.
63- در آمارگیری سال 1596 م این وقف هنوز وجود داشت ولی وضعیت آن در سال 1546 م به ثبت رسیده است. حتی اگر بپذیریم که آمارها اطلاعات دقیقی در اختیار ما میگذارند، باز معلوم نیست که شخص آمارگیر دقت کافی کرده باشد. .
64- اطلاعات دقیقی دربارهی این اشخاص، که محلههایی به نام آنها وجود دارد، موجود نیست. اغلب این محلهها امروزه یا به همان شکل اولیه وجود دارند و یا اینکه در محلات دیگر ادغام شدهاند.
65- Hodja Uveys Pacha.
66- مسجد اصلی «حجت پاشا» همچنان موجود است.
67- Mudanya.
68- Armudi.
69- به احتمال زیاد اسناد مربوط به این وقف در بایگانی ادارهی کل وقف در آنکارا موجود است.
70- Homa Hatun.
میراث جاویدان
*این مقاله در تاریخ 1402/5/19 بروز رسانی شده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}